عاشق رسول خدا/حکایت مجنون/من بهت نیاز دارم
گرمیسرنیست مارا کام او ،عشق بازی میکنیم بانام او...
بهت نیازدارم...
یه کسی عاشق رسول خدابود...
فرمودن شما کاری با من دارید ...
گفت نه ،من فقط باید شما رو ببینم...
حکایت مجنون...
چه تصویر زیبایی...
مجنون کنار ساحل نشسته هی مینویسه لیلی روی ماسه ها،آب میاد میشوره دوباره مینویسه لیلی،دوباره آب میشوره....
گفتن چرا اینکارو میکنی؟
گرمیسرنیست مارا کام او ،عشق بازی میکنیم بانام او...
کپی ونشرباذکرمنبع
www.vwork.lxb.ir
نظرات شما عزیزان: